زندگی پر از عشقم

مراحل بزرگ شدن

سلام عشقم خوبی میدونی خیلی دوست دارم میدونی همه دنیامی .الان میخوام عکس بچگیت و دومادیت (فدات بشم ) و عکس در زندگی مشترک زیر یک سقف یادگاری تو وبلاگمون بزارم . الان نگا کنی حرف همیشگیتو میزنی من چقدر پیر شدم  میدونی آخه من چون خیلی دوست دارم از شدت عشق و دوست داشتنت اذیتت می کنم باعث میشه که تو جیگری من ...
2 تير 1392

(7 خرداد92 ) سومین سالگرد ازدواجمان

عزیزم از وقتی باهمیم روزها و روزها گذشته چه تلخ و چه شیرین ،‌ معبودم را شاکرم که در تلخیها کنارم بودی و شادیها را به کامم شیرین تر کردی . عزیز لحظه های بیقراریم ،‌سومین سالگرد ازدواجمان را بهت تبریک میگم و میخوام اینو بدونی که واقعا دوست دارم دوست دارم دوست دارم . ...
5 خرداد 1392

عید 92 اولین عید زندگی مشترکمون در سرای عشقمون

سال ٩٢ برای من یکی از بهترین سالهای زندگیم بود چون سر خونه زندگی خودم بود با همراه و همسفر زندگیم ، عشق زندگیم . ساعت ٢ شب بود که هنوز با عشق و علاقه سفره هفت سین اولین زندگی مشترکمونو درست می کردم خیلی دوست داشتم سفرمون به نظر خودم خیلی خوشگل شده بود . برای مسافرت هم ٢ روزی رفتیم سمت سرعین و آستارا ...
5 خرداد 1392

مسافرت

نی نی عزیزم میدونی من و بابائی از تاریخ 16 تا 22 آبان ماه 90 رفته بودیم جزیره کیش عزیزم اونجا خیلی بهمون خوش گذشت و ضمنا" از اونجا برای گلمون حسابی خرید کردیم میدونی پتو و ست حموم و کفش و اسباب بازی خریدیم نازگلم اینقدر وسایلات خوشگله یک عکس از مامان و بابا هم به عنوان یادگاری از مسافرتمون گذاشتم .
27 دی 1391

نوروز 91

سلام سلام سال نو مبارک بازم میخوام مسافرت مشهد در سال ٩١ رو تو وبلاگم به یادگار بنویسم . در سال ٩١ از اول تا پنچم عید امام رضا طلبید و ما هم رفتیم پابوسش . بازم از اونجا برای گلم اسباب بازی خریدیم . ان شاء الله قسمت همتون بشه برین یه عالم دیگه ای داره بشینی تو حرم با همسرت با عشق زندگیت برا زندگیت  دعا کنی نماز بخونی . ...
27 دی 1391

خدایا شکرت

سلام سلام بازم میگم خدایا شکرت خیلی وقته سر نزده بودم به وبلاگم اومدم اینجا باز از خاطراتمون بنویسم بلاخره خدا جور کرد و ما هم رفتیم سر خونه زندگیمون خدایااااااااااااااااااااااا خیلی دوست دارم که کمکون کردی بریم خونمون و همیشه کنار عشق زندگیم باشم . 5آبان عید قربون ما خونه عشمونو چیدیم و 12 آبان روز جمعه مراسم کوچیک ولی خیلی خوب و شادی به لطف خدا داشتیم و 13 آبان که عید غدیر بود خدا خودش جور کرد و با عشم رفتیم شیراز و 20 آبان اومدیم سرخونه زندگیمون . خدااااااااااااااا خیلی دوست دارم .
27 دی 1391

دوست دارم خدایا

خیلی دلم گرفته خیلی داغونم بعضی موقعها احساس میکنم دارم خفه میشم نمیدونم حرفهای تو دلمو به کی بگم نمیدونم چیکار کنم چه تصمیمی بگیرم که بعدا" پشیمون نشم . ولی باز شکر بازم خدایا شکرت چیکار کنم خدایا کمکمون کن میدونم سعید هم این احساسو داره ، میدونم اونم خیلی آرزوها داشت که نشد ولی خدایا خودت که شاهدی و میبینی پس خودت به ما کمک کن ما دوتا فقط تورو داریم ما دوتا تو زندگیمون فقط دلمون به این خوشه که تو همیشه با مائی و به ما نظر داری خداجون خیلی  دوست دارم از اینکه کمکون کردی تا ان شالله بریم سر خونه زندگیمون . خداجون از این به بعد هم خودت تو زندگی حامیمون باش تنهامون نذار همه جا هدایتمون کن خیلی دوست دارم تنها ام...
24 مهر 1391

تولدم

30 تیر تولدمه ولی 30 تیر سال 89-90-91 بهترین تولد برام بوده چون در کنار محبوبم ،بهترین مخلوق خدا ، عزیز دلم ، همسر عزیزم که بیشتر از هر کس و هر چیزی تو دنیا دوستش دارم و میخوامش تولدمو جشن گرفتم با تمام وجودم آرزومه که همیشه سالم باشه و سر حال و خوشحال وخندون  کارت تبریکی که برام درست کرده و سورپرایزم کرده و یه دنیا برام ارزش داره   سعید جان ، عزیزم خیلی خیلی دوست دارم ...
29 تير 1391